121 .

ساخت وبلاگ

سلاماو خیلی وقته که ننوشتم چقد دلم برای روزای شلوغ وبم تنگ شدهبعد پست قبلی اون اتفاق قشنگی که منتظرش بودیم افتادبعله من مامان شدم الانم تازه وارد شش ماهگی شدم :)نینی مون دخمله :)یه دخمل نازُ سفیدُ چشم رنگیُ مو بور خخخ البته بجز جنسیت از بقیه چیزایی که گفتم مطمئن نیستماوایل بارداری سخت بود ولی خداروشکر بعد از سه ماهه اول قابل تحمل شدنگم که تا چه اندازه از دستشویی و سطل زباله متنفرشده بودممیدیدمشون عق میزدمان شالله دختر گلم آخر آذر ماه بسلامتی میاد بغلموندیگه کم کم میخوایم خریدای نینی رو شروع کنیمیادش بخیر خرید جهیزیه و حالا خرید سیسمونیخدایا شکر عـآشقانه ای از شنل قـرمـزی |یکشنبه بیستم مرداد ۱۳۹۸| 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 18 تاريخ : جمعه 7 بهمن 1401 ساعت: 0:20

سلام سلام سلامخیلی وقته اینجا ننوشتم و چقد دلتنگش بودمآرشیوم از چند تا ماه اخیر خالی شده و خاطره ای ثبت نشدهروزای آخر بهمن ماه رو میگذرونیمالکی الکی داره عید میادا چقد زود میگذره آخهدم عید و بازارای د 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 155 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:59

اول اسفند ماهتون به خیر و شادیاولین روز از آخرین ماه سال دیگه واقعنی شمارش معکوس شروع شده هااومدم همسر رو واسه ارشد ثبت نام کنم دیگه دیدم لپتاپ روشنه گفتم یه پستی بذارمخودم که امسال ممنوعم از ثبت نام 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 160 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:59

سلام مهربونا تو پست قبل گفتم که میخوایم بریم مراسم سرتراشون :) خوب بود جالب بود همسر منم ساقدوش خخخخ ینی بگم در حد جرُ واجر رفتن رقصیدن خونواده داماد برگشتنی هم مادر داماد اصرار کرد که دوباره واسه شام 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 142 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 21:42

نمیدونم چرا اینقد تنبل شدم حس نوشتنم نمیاد :(

الانم آش کشک خوردم رو تخت ولو شدم بدنم کرخت شده انگار کشکه منو گرفته

گفتنی زیاد دارما چه کنم از بیحوصلگی

فردام خونه طبقه بالاییمون روضه حضرت فاطمه دعوتم 

اگر قابل باشم دعاگوی تک تکتون هستم

خدانگهدارتون باشه :*

121 ....
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 160 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 21:42

سلاااااام وای که خیلی وقته نیومدم اینجا هربار قسمت نمیشد انگار ای بابا چه همه اتفاق خوب و شیرین اینجا ثبت نشده ها وای وای وای از لحظه تحویل سال و عید دیدنی و لذت میزبان بودنمو مهمونی دادنام تا اولین م 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 139 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 21:42

همسر عزیزم تولد,ت مبارک ایشالا همیشه سلامت باشی سایه ات بالای سر من و زندگیمون و نینی آیندمون ^_^ از زمان عقد تا الان چهار تولد, باهمیم ولی فقط یدونشو کنارهم بودیم  ای خدا چرا خب هق هق کنان :(( غروب دید 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 138 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 21:42

سلام دوستای گلم اگه بخوام از سفر مشهدمون بگم باید بگم که فوق العاده بود خیلی خوش گذشت هتلمون ضلع جنوبی بازار رضا بود در حد سه چهار دقیقه با حرم فاصله داشتیم غذاهاشم خیلی خوب بود منه حساس که رضایت کامل 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 154 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 21:42

همسر خوابید و منم سرگرم گوشی و نت گردی ازونجایی که شامو زود خوردیم گرسنم شد و رفتم سریخچال دوتا شامیِ باقیمونده از شامو ساندویچ کردم واسه خودم با لیوان آب همون حین خوردن اومدم اتاقمون لیوان آبو گذاشتم 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 165 تاريخ : چهارشنبه 14 آذر 1397 ساعت: 21:42

صبح که همسر میخواست سرکار بره یه بارون شدیدی گرفت که نگو از وقتی رفته دلم براش تنگ شده :( امروز قراره همراه عمم اینا برم شهرمون تا جمعه کاش بارون نمیومد دوس دارم روزای بارونی خونه خودمون باشم هر دقیقه دم پنجرم میزانو شدت بارونو چک میکنم و ذوقی میشم خخخ شنل قرمزی ست دیگرررر همسر هم برگشت از سرکار میاد خونه خودمون ولی فردا میره خونه مادرشوهر اگ جمعه واسه خونه سازی کارگر اینا نداشتیم میاد دنبالم وگرنه با عمم برمیگردم لباسامو جمع کردم بلی خیلی دلم واسه بابا مامان داداشم تنگ شده اینقد کیف میده هی بابام زنگ میزنه میگه دلم تنگ شده کی میای ولی مامان همش میگه نمیدونم چرا دلم برات تنگ نمیشه منکه میدونم دلش تنگ میشه ولی بروز نمیده تا من کمتر اذیت شم خب بگذریم از موضوع دلتنگی دو روز پیش ینی دوشنبه رفته بودم بیرون یسری کار بانکی داشتم بعد همسرجان بهم زنگ زد که خانم واسه یکی از سایتام مشکل پیش اومد واسه توام میخوام بلیط بگیرم همرام بیای بندرعباس همسرگف کارم دوسه روزه تموم میشه و بعدم میریم دور دور و قشم اینا حالا از من نه و نمیام و اصلا حرفشو نزن  بلی منه ترسو از هواپیما میترسم و دلیل مخالفتم همین بود هیچی دیگه همسره ناناحت گف باشه پس با پیمانکار هماهنگ میکنم بره سر سایت خلاصه که نرفتیم بخاطر همون هواپیما حالا غروب که اومده خونه میگه خانم جان فرصت خوبی بودا چرا نیومدی حالا منم ک یکم پشیمون شده 121 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 121 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : banooye-shenelpoosh بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 20 دی 1396 ساعت: 19:15